امروز کامو مُرد. شاید هم دیروز. نمیدانم. ما اما میدانیم این چند جمله از مشهورترین جملات جهان است. یعنی خود کامو میدانسته روزی روزگاری بیگانهاش میشود پرترجمهترین کتاب دنیا؟ میدانسته حتی نویسندهای که بیگانهاش را ادامه میدهد و به نوعی پروندۀ مورسو را دوباره زیر و رو میکند میتواند به خاطر زنده کردن یاد قهرمان بیگانه و نوشتن “مورسو، بررسی مجدد“ مهمترین جایزۀ فرانسه را بگیرد؟ گنکور را. جالب آنکه نه فقط پروندۀ مورسو دوباره بررسی میشود و کتابش سر زبانها میافتد، بلکه سالها پس از آن تصادفِ کُشنده پروندۀ خود کامو هم دوباره به جریان افتاد و شک به دلها انداخت که نکند آن مقالهاش علیه دخالتهای شوروی در مجارستان کار دستش داده و نوبلیست جوان را در دَم به دست مرگ سپرده. کامو آخر مقاله هم خوب مینوشت. مگر در همین “تابستان“اش نخواندهاید: بدانیم که چه میخواهیم. اعتقاد و باورمان را به روح از دست ندهیم، حتی اگر قدرت برای فریفتن ما صورت عوض کند و چهرۀ اندیشه و آسایش به خود بگیرد. نخستین قدم آن است که ناامید نشویم. بیش از حد به سخنان کسانی گوش ندهیم که فریادِ به پایان رسیدنِ جهان را سر میدهند. تمدن به این آسانیها نمیمیرد…

امروز کامو مُرد
دسته بندی اخبار ققنوس