وقتی نیروهای پلیس با خشونتی غیرانسانی دست به سرکوب معترضین زدند، دانشجویان دانشگاه محمد پنجم تظاهراتی ترتیب دادند علیه نیروهای پلیس. طاهر بن جلون، روزنامهنگار، که آن روزها مشغول تدریس فلسفه نیز بود، در این تظاهرات دانشجویی شرکت کرد. بیست و چند ساله بود و پر از بغض. تبعیدش کردند به پادگان نظامی.
۵ سال بعد مجموعهشعری منتشر کرد با عنوان “مردمانی پیچیده در کفن سکوت”.
او که حالا اعتقاد دارد “مهاجرت دیگر راهحل نیست، شکست است.” کمی پیش از سی سالگی و در پی حکم حکومتی مبنی بر تدریس فلسفه به زبان عربی، مجبور به مهاجرت به پاریس و در سی و یک سالگی موفق به دریافت دکترای روانپزشکی اجتماعی شد و شروع به نوشتن در روزنامهی لوموند کرد.
کمی بعد رمانهای او یکبهیک از راه رسیدند و تقریبا هیچکدامشان بینصیب از جوایز ادبی نماند. او با “شب مقدس” بالاخره توانست جایزهی گنکور را در چهل و سه سالگی از آن خود کند و هفت سال بعد، با “مرد خسته” جایزهی مدیترانه را گرفت.
“مرد خسته” روایت کارمندیست با مدرک مهندسی شهرسازی که امضاء ارزشمندش در پروندههای پایانکار ساختمانی قیمت دارد. اما هربار که به او پیشنهادی میشود، قاطعانه رد میکند و نطقِ غرّایی در فضیلت درست زندگی کردن سر میدهد. در عین حال از زندگی بخور و نمیرش ذله شده و وقتی میبیند همکارانش با رشوه گرفتن و حقحساب خوردن بهراحتی روزگار میگذرانند، به تردید میافتد. او مدام در حال گفتوگوی ذهنیست و تشخیص کار درست و نادرست از هم. او برای خلاصی از شر ذهنش به آغوش عشق جوانیاش پناه میبرد و بالاخره در رد یا قبول پاکت پیشنهادی از طرف یکی از سازندگان تصمیم میگیرد…
بن جلون بعدها با “برای دخترم از نژادپرستی میگویم” پرفروش شد و کمی بعد عضو آکادمی گنکور. نام او چند سالی در فهرست گمانهزنیهای جایزهی نوبل ادبی نیز جای گرفت.
دیروز تولد این نویسنده بود؛ نویسندهای که به قول خودش “شخصیتهایش میل بیپایانی به عدالت دارند. آنها به بیعدالتی معترضاند و فسادناپذیر اند.”
تولد این نویسنده را تبریک میگوییم و همراه او امید میبندیم به تحقق عدالت جهانی.
به مناسبت تولد طاهر بن جلون
دسته بندی کتاب و کتابخوانی