خانم دکتر زهره حسینزادگان اینگونه گفتگو را آغاز میکنند: پوئرتولاس از نویسندگان جوان و بنام فرانسوی است که ققنوس تا به این لحظه چهار عنوان از کتابهای او به نام سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود، همۀ تابستان بدون فیسبوک، ناپلئون به جنگ داعش میرود و دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود کتابهایی است که توسط گروه انتشارات ققنوس با اجازه ناشر فرانسوی و حفظ قانون کپی رایت به چاپ رسیده است. گفتگوی امروز درباره پوئرتولاس، سبک، کتابها و ترجمۀ آثارش است اما تمرکز گفتگو بر کتاب دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود است.
در پشت جلد کتاب میخوانیم: دختری که درست از لحظۀ به دنیا آمدنش در بیمارستان بستری شده، همچنان امیدوار است روزی پا به دنیای بیرون بگذارد و بتواند از آسمان ستاره بچیند…

توریستی فرانسوی حین سفر آپاندیسش عود میکند و چند روزی هماتاق دخترک بیمار میشود…
دود کوههای فعال آتشفشان پرواز هواپیماها را لغو میکند و توریست فرانسوی را وا میدارد برای دوباره رسیدن به دخترک دست به کارهای عجیب بزند.
خانم دکتر حسینزادگان پس از خواندن متن میگوید: به نظر میرسد که این رمان، اثر غمگینی باشد.
خانم نوروزی ادامه میدهند: به طور کلی پوئرتولاس به سراغ موضوعات غمگین میرود و شاید به همین دلیل زبان طنز را برای بیان این موضوعات انتخاب کرده چراکه اگر بخواهد طنز را از کتابهایش حذف کند باید با هر سطر کتاب گریست.
ماجرای کتاب دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود، ماجرای دخترک ۷، ۸ سالهای است که از وقتی به دنیا میآید در بیمارستان است. مادر او هنگام زایمان در بیمارستان فوت کرده و دخترک که مبتلا به بیماری تنفسی است با هر بار سرفه کردن خون بیرون میریزد؛ منتها پرستارهای بیمارستان برای اینکه او را نترسانند به او میگویند این مایع قرمز، مرباست. پوئرتولاس از این درد بزرگ فضای فانتزی ساخته است. محل اتفاقات رمان بیمارستان درب و داغانی در کشور جهان سوم مراکش است. در ادامۀ رمان، آپاندیس یک زن توریست فرانسوی عود میکند و اورژانس او را به همان بیمارستان میآورد و در تخت کنار دخترک بستری میکند. زن طی گفتگو با دخترک از فانتزیهای ذهن او باخبر میشود. از آنجایی که دخترک هرگز بیمارستان را ترک نکرده فهم او از جهان پیرامونش چیزهایی است که یا برایش تعریف کردهاند و یا در تخیلش آنها را ساخته است. زن توریست تصمیم میگیرد دخترک را به فرزندی بپذیرد اما درست روزی که با دخترک قرار دارد پروازهای فرانسه به دلیل آلودگی هوا لغو میشوند و این خط اصلی شکلگیری داستان دخترکی است که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود.
خانم دکتر حسینزادگان این سؤال را مطرح میکنند که چه در اولین رمان پوئرتولاس که به فارسی ترجمه شده بود یعنی سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود و چه در رمان ناپلئون به جنگ داعش میرود با طنزی روبهرو هستیم که تلخ نیست اما در رمان دخترکی که ابری به بزرگی برج ایفل را بلعیده بود با طنز تلخ مواجه میشویم.

نوروزی توضیح میدهد که در این رمان نیز خبری از طنز تلخ نیست و تنها موضوع رمان تلخ است. او برای توضیح این امر قسمتی از رمان را میخواند. در ادامۀ رمان که زن تلاش میکند به دختر برسد با یک اعلامیه پخشکن مواجه میشود که متن اعلامیه او نظرش را جلب میکند. متن اعلامیه چنین است: متخصص مشکلات عاطفی. او همه مشکلات زندگیتان را میشناسد. بخت به شما لبخند زده است و زندگیتان تغییر خواهد کرد. ازدواج، موفقیت، خجالت، گواهینامۀ رانندگی، آزمونها، باطلالسحر، بیصبری، اسهال، یبوست، اعتیاد به خرید یا به هری پاتر، بازگشت به خانه معشوق. کار جدی، موثر و سریع
سهولت پرداخت براساس توان مالی شما. پذیرش هرروز از ساعت ۹ صبح الی ۹ شب در پاریس، روبهروی غرفۀ نوشیدنیهای ساهارا.
نوروزی توضیح میدهد: همانطور که میبینید نگاه نویسنده نیز همچنان طنز است. همانطور که در رمان ناپلئون به جنگ داعش میرود نیز موضوع اصلی جنگ داعش است اما به شکل طنز مطرح میشود؛ صیادی تور ماهیگیریاش را بالا میکشد و یک اسب و سرباز یخ زده میبیند. میگذارد تا یخ آنها آب شود و بعد ناپلئون که سالهای پیش در اقیانوس یخ زده، زنده میشود.

از ویژگیهای متن پوئرتولاس علاوه بر لحن طنز داستانها، شوخیهایی است که او با رئیس جمهور فرانسه یا آمریکا میکند و این آزادی بیان در نوع خود جالب است.
در کتاب مرتاض معضل اصلی مهاجرت غیرقانونی است و علیرغم ماجراهای غمانگیزی که در این خصوص از اخبار و رسانه میشنویم به شکل طنز به این ماجرا پرداخته میشود. اما وقتی به رمان فکر میکنیم غمگین میشویم. پوئرتولاس در رمان همۀ تابستان بدون فیسبوک شیوهاش را عوض میکند کتاب اثری پلیسی است. کارآگاه، زن چاقی است که عاشق دونات شکلاتی است که هرجا میرود از رد دوناتهای شکلاتیاش میتوانند بفهمند که اینجا بوده است. نکتۀ مهم کتاب اشاره به نویسندهها و رمانهای معروف جهان است که معماهای پلیسی داخل کتاب بر اساس همانها حل میشود.

حسینزادگان اضافه میکند؛ در واقع تلفیق طنز، ادبیات و ماجراهای پلیسی میشود پوئرتولاس. درباره خود نویسنده بیشتر صحبت میکنید؟
پدر و مادر پوئرتولاس هر دو عضو نظام بودند. پدرش سرهنگ و مادرش فرمانده بود. به همین دلیل زیاد سفر کرده است. او مدتی مامور کنترل فرودگاه، افسر پلیس مرزی و پلیس بوده است و سرانجام که سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود در جهان مورد استقبال قرار میگیرد، تمام کارهایش را رها میکند و تنها به نوشتن میپردازد.
سفر شگفتانگیز مرتاضی که در جالباسی آیکیا گیر افتاده بود، bestler میشود که از آن فیلمی نیز ساخته شده و به زبانهای مختلف ترجمه شده است. مترجم کتابهای پوئرتولاس در ایران ابوالفضل اللهدادی از آنجایی که کاملاً مشرف به آثار پوئرتولاس هستند، در حال حاضر در حال ترجمه جدیدترین اثر او تنها کمی بعد از انتشار نسخۀ فرانسوی است. اثری که به قول اللهدادی متفاوت از سایر کارهای پوئرتولاس است و حتی خود نویسنده برای این کتاب ناشرش را عوض کرده که مشغول مذاکره برای گرفتن مجوز از ناشر جدید نیز هستیم.
خانم دکتر در ادامه از سختیهای گرفتن مجوز میپرسد که نوروزی پاسخ میدهد: سختی امر به این دلیل است که آنها شرایط مارا درک نمیکنند. به طور مثال یکی از بندهای کپیرایت این است که شما باید تاریخ انتشار کتاب را به ناشر خارجی بگویید و این عملاً در ایران غیرممکن است. مسئله بعدی قیمت پایین کتاب و فروش پایین آن و مبلغی است که ناشر خارجی از ما درخواست میکند. بحث دیگر مشکلات ممیزی و اصلاحاتش است که ناچاریم اعمال کنیم. البته انتشارات ققنوس اقدام به چاپ کتابی که ممیزی زیادی داشته باشد نمیکند و تلاش میکند به متن اصلی وفادار باشد.
خانم دکتر حسینزادگان در پایان فرمودند: همین که بتوانیم به نسبت نویسندگانی که برای همه شناخته شده هستند، نویسندگان خوبی را که تا پیش از این ناشناس بودند مانند مارگارت اتوود، اورهان پاموک و پوئرتولاس به مردم ایران معرفی کنیم موفقیت بزرگی حاصل کردهایم و خوشحال میشویم که این شرایط ادامه داشته باشد.